از تمام این دنیای پوشالی .
تنها یک خاطره مانده است برای من
یک تصویر ، یک لحظه ، یک کلمه
می دانی ؟ .
حتی طاقت تکرارش را نیز ندارم!
اگر اکنون کنار من بودی اشک هایم را پاک می کردی ؟
چه می گفتی برای دلداریم ؟. برای بند زدن این دل شکسته ؟
برای جبران لحظات از دست رفته . تا کی کنارم می ماندی ؟
دست های تنهایم را با دستانت می گرفتی ؟
اجازه هست ؟.
اجازه هست یک دل سیر برایت گریه کنم ؟ . آن هم در آغوشت ؟؟؟
وقتی از مرز چشمانت می گذرم .
انگار از مرز هستی گذشته ام !
وقتی برای بودنت چشمانم بهانه می گیرد .
نگاهت را به کدام سو می گریزانی ؟
یاد قولی که دادیم باش :
یا تو یا هیچکس
29/7/1385
یک ,؟ ,باش ,قولی ,دل ,، ,از مرز ,قولی که ,که دادیم ,دادیم باش ,، یک
درباره این سایت